به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر قم به نقل از مرکز خبر «حوزه»، آیتالله مکارمشیرازی در دیدار رئیس بنیاد بینالمللی نهجالبلاغه و اعضای «کنگره بینالمللی نهج البلاغه با محوریت عهدنامه امام امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر» که در مدرسه امام سجاد(ع) برگزار شد، اظهار کرد: نهجالبلاغه مانند خود حضرت امیر(ع) در جامعه مظلوم واقع شده و زمانی که بنده خواستم شرح بر نهجالبلاغه را شروع کنم دیدم؛ کتاب و شرح مناسبی در این زمینه وجود ندارد.
این مرجع تقلید بیان کرد: متاسفانه اهمیت چندانی به این کار داده نشده بود، ولی امروز میبینیم کارهای خوبی در این ارتباط صورت گرفته و شرحهای خوبی درباره نهجالبلاغه وجود دارد و این جای تقدیر دارد.
وی افزود: زمانی که در زندان رژیم پهلوی بودم درخواست کتاب نهجالبلاغه کردم، در آن زمان به صورت بسیار دقیق، نامهها و سخنان حضرت را مطالعه کردم و به اهمیت این کتاب و محتوای سخنان حضرت علی(ع) پی بردم و دیدم چه کتاب با عظمتی در اختیار جامعه اسلامی قرار دارد.
وی اظهار کرد: اوایل انقلاب به من پیشنهاد شد کتابی درباره فرماندهی مدیریت در اسلام به ادارهای معرفی کنم تا به عنوان کتاب درسی از آن بهره ببرند، متاسفانه در آن زمان هر چه نگاه کردم چنین چیزی نیافتم و شروع به نوشتن کتابی با عنوان فرماندهی مدیریت در اسلام کردم.
آیتالله مکارم شیرازی گفت: برای نوشتن این کتاب به دو منبع مهم و غنی یعنی، نهجالبلاغه و غزوات پیامبر(ص) رجوع کردم و متوجه شدم چه کتاب با عظمتی در اختیار داریم ولی نتوانستیم از آن بهره ببریم.
این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: بهتر این است که برای برگزاری کنگره بینالمللی نهجالبلاغه که به عنوان نامههای مالک اشتر است هر کدام از این نامهها را بخش بخش در موضوعات مختلف مانند مالیات، قضاوت و... تجزیه کنیم به طوری که برای هر بخشی مقدمه و تحلیلی صورت گیرد و بعد هر کدام از اینها را به ادارات مختلف دولتی قرار دهیم.
وی گفت: اگر بخواهند همه را به صورت یکجا به یک اداره بدهید شاید چندان موثر واقع نشود، ولی زمانی که هر بخشی از نامه در موضوعات مختلف برای اداره خاصی تجزیه و تحلیل شود تاثیرگذاری آن دوچندان خواهد بود و میتوان این موضوع را با مجلس و دولت مکاتبه کرد و براساس این موضوعات کارهای ادارات را پیش برد.
آیتالله مکارم شیرازی بر کاربردی کردن موضوع نهجالبلاغه تاکید کرد و گفت: مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی به بنده پیشنهاد تدریس نهجالبلاغه را داد که با توجه به کمبود وقت نتوانستم آن را قبول کنم در همان شب در خواب دیدم که وارد عراق شدم، ولی شرطههای عراقی جلوی ورود من را گرفتند و از من پاسپورت خواستند.
این مرجع تقلید ادامه داد: من پاسپورت نداشتم، ولی از توی جیب خودم همان دعوتنامه مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی را که برای تدریس نهجالبلاغه داده بود بیرون آوردم و به آنها نشان دادم و این نامه مجوز ورود به عراق و زیارت حضرت امیر(ع) شد و فردای آن روز به محضر آن مرحوم رفتم و گفتم حاضرم کتاب نهجالبلاغه را تدریس کنم.