به گزارش قم نا ، در این مطلب می خوانیم: روزی در محضر طنزنویسان استان قم، کنار بوی جوی مولیان و باغی آراسته به انواع نباتات و بلبلان خوش صدا و شخص کبوتر کاکل به سر، درون یک گروه از شبکه های اجتماعی نشسته بودیم و از سوژه های روز سخن ها گفته و نکاتی ناب می شنیدیم.
چه موضوعاتی که بیان نشد و چه اشعار فی البداهه که درگروه جاری نگشت، خلاصه سوژه ها آمد و رفت و آمد و رفت و تنها سوژه ای که آمد و نرفت، چیزی نبود جز منوریل. تا گفتیم منوریل، بلبلان ساکت شدند، کبوتر کاکل به سر به گوشه ای خرامیده و چرت زد و بوی خوش جوی مولیان هم ناگهان محو شد. سرتان را درد نیاورم، خلاصه که فضا جدی شده بود. سوالی که مطرح گشت و همگان دغدغه مدارانه برایش غرق در تامل شدند این بود: «جان من! کاربرد اصلی ستون های منوریل در رودخانه وسط شهر چیست؟» اولین پاسخ را یکی از دوستان از آن طرف گروه ابراز داشت که آری، این ستون ها برخلاف باور افکارعمومی جهت نگه داشتن منوریل ساخته نشده، بلکه برای ریسه بندی اعیاد و جشن ها تعبیه شده است. دیگری که گویا ورزشکار بود فریاد برآورد که این ستون ها برای ورزش مفرح سقوط آزاد یا همان بادی جامپینگ در قالب طرح استانی « هر قمی، یک بادی جامپینگ» نصب شده. دیگری ستون ها را در قالب موانعی برای امتحانات رانندگی می دید و آن دیگری از گوشه گروه در حال باد زدن خود تاکید کرد که این ستون ها چوب بستنی های بزرگی هستند که قرار است دورشان کاکائو مالیده و به شکل بستنی مجلسی با عنوان «بزرگترین بستنی های خاورمیانه» عرضه شود.در همین لحظه یکی از فرهنگ دوستان گروه پیشنهاد داد که این پایه های سربه فلک کشیده را به آثار باستانی تبدیل کنیم تا مردم با خیال راحت رویشان یادگاری بنویسند. یک دوست دیگری هم که اتفاقا نگاهش به میراث فرهنگی یک نگاه کارآفرینانه بود بیان داشت که اسم ستون ها را بگذاریم «صد ستون» و بگذاریمش در میدان رقابت با «چهل ستون اصفهان».
بنده هم با نگاهی جنایی اظهار داشتم که یک زمانی در اخبار آمده بود که یکی از این ستون ها در حال اجرای نقش چوبه دار برای یک طفلکی بود که خوشبختانه نقشش را اجرا نکرد و طرف هم بیخیال دارزدن خود شد. اما یکی از دوستان نگاهی بس عمیق و پیشگیرانه به چنین موضوعی داشت. نام نبرده اظهار داشت که این ستون ها از آن جهت با تعداد زیاد و ارتفاع بلند تعبیه شده اند که اگر سیل آمد مردم قم بروند رویشان تا در رودخانه غرق نشوند. هنوز جمله این یکی تمام نشده بود که آن دیگری شادمانانه پیشنهاد داد: به ستون ها طناب ببندیم و تاب درست کرده تا هم تفریح رایگانی باشد و هم مشکل کمبود پارک های بازی شهر حل شود.
همه مشغول گشتن سایر گزینه های روی میز گروه بودیم که ناگهان عزیز گفت: یافتم یافتم! ستون ها برای ماهیگیری و لنگر گرفتن کشتی ها و قایق ها است و اصلا قمرود را بکنیم منطقه آزاد تجاری!
همگان درحال استقبال از این پیشنهاد بودیم که دیگری هم گفت: نظرتان چیست که بدهیمش چینی ها تا دیوار چینی ، چیزی برایمان بسازند؟
هنوز جمله اش تمام نشده بود که یکی از اعضا نهیب زنان گفت: نهههههههه! پای چینی ها را به این موضوع باز نکنید دوستان!
سرتان را درد نیاورم، پس از پایان بحث قرار شد که پیشنهادات دوستان را بکنیم یک طرح با 26 فوریت و ببندیمش به پای همان کبوتر کاکل به سر و بفرستیمش صحن علنی مجلس تا بالاخره یکی از این بیانات حکیمانه تصویب شده و تکلیف پروژه ملی دیگری هم به همت یک گروه در شبکه های اجتماعی حل شود و برویم سراغ دوفوریت تعیین و تکلیف آزادراه تهران – شمال و انتقال پایتخت!
منبع : ایرنا