کد خبر ۳۸۲۹۵ ۱۵۲۸۹ بازدید انتشار : ۷ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۳۶

مسئولان تابع وظایف باشند نه جملات

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر قم ، سعید عباسی: "فعل تابع" به فعلی گفته می‌شود که به شخص، زمان و مکان خاصی اشاره ندارد و به صورت مصدر مرخم (یعنی با حذف نون از فعل تابع) است. مانند: "باید رفت"(یعنی رفتن لازم است).

برای نشان دادن استمرار، یعنی کاری که انجامش معمولاً لازم است، همین صورت را با "می" به کار می‌برند. مانند: "می‌باید رفت" یعنی (امروزه) رفتن لازم است.

نقش پررنگ این فعل تابع در جملات و سخنان مسئولان بخوبی مشهود است و با همین "فعل تابع" است که عموما در حال نصیحت و تذکراتی هستند که نه شخص معینی دارد، نه زمان و مکانی، نه چگونگی‌اش مشخص است و مهم‌تر آنکه اغلب مسئولیت انجام این کارها به خود گویندگان بر می‌گردد، اما ظاهرا تمایل آنها به اینکه دیگری را (که معلوم هم نیست چه کسی است) مورد خطاب قرار دهند و مسئول انجام امور بدانند بیشتر است. مانند نمونه‌های زیر:

عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی: تربیت نیروی ساخت و نگهداری راه‌آهن سریع‌السیر باید در دستور کار قرار گیرد! (راه‌آهن تحت مدیریت و نظارت کدام وزارتخانه است و این امر باید در دستور کار چه کسی باشد؟!)

حسین‌اشتری فرمانده‌نیروی‌انتظامی: باید دانش محوری و حرفه‌ای محوری، مبنای کار ناجا قرار گیرد! (این کار را چه کسی باید انجام دهد؟!)

مسعود‌سلطانی‌فر، رئیس‌ همایش ‌بین‌المللی‌ سرمایه‌گذاری‌ در‌صنعت‌ گردشگری‌ با‌ رویکرد‌ اقتصاد‌ مقاومتی: محتوای کارگروه‌ها و ملاقات‌هایی که در این همایش صورت می‌گیرد باید به صورت اجرایی و عملیاتی پیگیری شود! (قرار بوده این همایش چه کاری غیراز این انجام دهد و چه کسی مسئول انجام این کار است؟!)

محمد‌فرهادی وزیر‌علوم،‌تحقیقات‌و‌فناوری: دانشگاه‌ها باید بدون دخالت‌ها و با رعایت انصاف و عدالت شرایطی ایجاد کنند تا فضای دانشگاه محل تاخت و تاز جناح‌ها قرار نگیرد! (وظیفه مدیریت دانشگاهها و نظارت بر آنها با چه کسی است؟!)

سید‌حسین‌ نقوی حسینی نماینده ‌مردم ‌و رامین،‌ پیشوا‌ و ‌قرچک در مجلس‌شورای‌اسلامی: شهرستان های ورامین، پیشوا و قرچک در جنوب شرق استان تهران توانمندی بالایی در حوزه‌های اقتصادی از جمله کشاورزی و صنعتی دارند که توجه ویژه به این بخش می‌تواند زمینه توسعه منطقه و استان را فراهم آورد! (چه کسی باید توجه کند؟ آیا این جزو وظایف نمانیدگان مردم نیست؟)

محمدرضا‌ نعمت‌زاده وزیر‌صنعت،‌معدن‌و‌تجارت: باید مقررات دست و پاگیر را از پیش پای تولید‌کنندگان و صنعت‌گران برداشت! (پیگیری برداشتن این مقررات با کیست و متولی امور صنعت کشور چه کسی است؟!)  و...

جالب آنکه بکارگیری این ادبیات در صحبت‌های مسئولان رده‌های پایین‌تر و بویژه استانی، به مراتب شدیدتر و پررنگ‌تر است تا جایی که گویی درباره موضوع و شخص مجهول‌الهویه‌ای صحبت می‌کنند که اساسا وجود خارجی ندارد که این را دیگر باید طبق الفاظ تابع، در دسته تابع مهمل قرار داد. مانند مدیر پدیر، مسئول پسئول و غیره که لفظ مهملی در پی لفظ موضوع می‌آید.

این نوع گویش، شاخصه های دیگری هم دارد، از جمله اینکه عموم این گویندگان چشم بسته غیب می‌گویند و خبر از بدیهیاتی می‌دهند که ناگفته عیان است. اما چرا واکنشی نسبت به آن دیده نمی‌شود، شاید به دلیل کثرت سخنرانی‌ها و عادی شدن آن برای شنوندگان است که متاسفانه سم مهلکی است.

اما چاره چیست و مشکل کجاست؟ پاسخ را باید در ریاضیات جستجو کرد چرا که یک نوع تابع هم در ریاضی داریم که هرگاه میان دو تغییرپذیر، چنان بستگی وجود داشته باشد که تغییر یکی در دیگری تغییری پدید آورد؛ اولی را متغیر اصلی و دومی را متغیر تابع یا «تابع» گویند.

مسئولان به عنوان الگوهای جامعه و سرچشمه رفتار عمومی، نباید تابع جملاتی باشند که خود می‌گویند و در پی سوم‌شخص‌غایب بگردند، بلکه باید تابع قوانین و اصول اخلاقی باشند و بیشتر عامل باشند تا آمر، که بالطبع عموم افراد جامعه هم تاثیر بپذیرند.

در کنار این موضوع، دو نکته مهم را نیز نباید از یاد برد. نخست آنکه، پر واضح است که این نوع ارشاد و هدایتگری برای جایگاه فرامتنی و رهبری است که عهده دار رصد امور کشور است و ارشاد و رهنمون مسئولان و مدیران اجرایی کشور به دوش اوست؛ نه کسانی که به مسئولیت‌های گوناگون کشور منصوب شده‌اند تا این امور را به انجام برسانند.

دوم اینکه، چنانچه روحیه مطالبه‌گری و پاسخ‌خواهی در جامعه‌ای از بین برود، کم‌کم جای افراد با هم عوض می‌شود و آنانکه مسئولند در جایگاه مرشد قرار می‌گیرند و ادبیاتشان به سمتی می‌رود که کم‌کم خودشان هم باورشان می‌شود که وظیفه‌ آنها چیزی است که خود می‌گویند، نه آن چیزی که قانون بر عهده‌شان قرار داده است و برعکس، جامعه که مطالبه‌گران اصلی هستند در جایگاه پاسخگویی به دستورات و ارشادات مدیران می‌نشینند.