کد خبر ۳۲۶۸۴ ۱۳۴۰ بازدید انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۲۲

پرواز دل از حرم بانوی کرم تا کربلا؛ نزدیک اربعین دل جامانده‌ها گرفت

امام حسین(ع): هر کس مرا در زمان حیاتش زیارت کند، من هم بعد از وفاتش به زیارت او می‌آیم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر قم ، این روز‌ها جویای احوال هر کسی که می‌شوی یک جمله بیشتر نمی‌شنوی «کربلاست» همه راه افتاده‌اند، از هر جنس و سن و مذهب و قومیتی، چه فرقی می‌کند از چه دسته‌ای باشی وقتی که معیار حسین(ع) است، شاید دین و مذهب و ملیتمان تفاوت کند، اما امام حسین‌مان که یکی است.

جای درنگ نیست باید حرکت کنیم، از این همه تشویق برای زیارت امام حسین در کلام خدا و پیامبرو امامان معصوم پیداست که در خانه سید الشهدا خبرهایی است، اینجا انگار سند بندگی خداوند و غلامی مکتب حسین را امضا می‌کنند، بی‌دلیل نیست که فرشته‌ها به استقبال آمده‌اند و بال‌هایشان را فرش راه زائران حسینی کرده‌اند.

در اهمیت زیارت سید الشهدا چه تردیدی می‌ماند وقتی که امام صادق (ع) می‌فرماید: «اگر توانستی ماهی یک بار به زیارت امام حسین (ع) بروی انجام بده» یا جای دیگر می‌فرماید «هر کس از شیعیان ما امام حسین (ع) را زیارت کند به هر قدمی که برمی دارد هزار حسنه برایش نوشته می‌شود و هزار گناه از او پاک می‌شود و هزار درجه برایش بالا برده می‌شود» این همه سفارش و تاکید برای چیست؟ بی‌گمان کربلا خبرهایی است. اینجا دیگر فرقی نمی‌کند که شغل وجایگاه اجتماعیت چیست، اینجا در محضر حسین باید سر را فرود آوری و با پای پیاده برای وصالش کیلومتر‌ها را بپیمایی و تو آگاهی از شیرینی وصال معشوق پس از فراغ....

بعضی رسیده‌اند و بعضی در راه‌اند و بعضی از راه مانده‌اند، باید از قبل روحم را، فکرم را و قلبم را آماده می‌کردم، باید خود را با ادب زیارتش مذین می‌کردم و نکردم، باید با حواسی جمع برای سر فرودآوردن بر در درگاهش عظمم را جزم می‌کردم و نکردم و حالا باید بنشیم و بال‌های دلم را که به پرواز درآمده‌اند و بین نجف تا کربلا جولان می‌دهند پروار کنم و با اشک دیده قلبم را بشکنم و تقدیمش کنم.

کم نیستند جا ماندگانی چون من، از آن مادری که فرزند شیرخواره‌اش پابندش کرد تا آن پدری که ضعف بدن مانع شد، همه اما دل‌هایشان به پرواز درآمده است ومگر می‌شوند دلت برای حسین بلرزد و او نادیده‌ات بگیرد، کربلا امروز میزبان میلیون‌ها جسم و میلیون میلیون دل است، دل‌هایی که حسین همه آن‌ها را یک جا خریدار است.

اگر از کربلا جامانده‌ام حرم بانوی آب و آینه اما می‌تواند مرحمی باشد بر دل بی‌قرارم، راه می‌افتم به سمت حرم بانو و با دیدن ضریح مقدس حرم بانو حضرت معصومه (س) حرم شش گوشه ارباب برایم تجلی می‌شود، اگر دستم به شش گوشه‌اش نمی‌رسد زیارتنامه‌اش را که می‌توانم تسکین قلبم کنم.... سلام می‌دهم و دلخوشم که فرمودید... هر آنکه در دل خود یاد ماست زائر ماست...

گام اول زیارتش داغم را تازه‌تر می‌کند «نه تنها خودت بلکه باید دیگران را هم به زیارت امام حسین (ع) امر کنی، باید بر سر آن از یکدیگر سبقت بگیرد، این زیارت نه تنها بر مردان که بر زنان هم واجب است.... برهر کسی که امامت حسین را قبول دارد واجب است.... زیارت حسین علامت محبت به اوست...»

از‌‌ همان زنان و مردانی می‌گوید که از روز‌ها پیش رنج صفر را برای وصال ارباب به جان خریده‌اند و این با کدامین معادله عالم هستی معنا می‌شود جز عشق و عشق...
درجای دیگری از زیارتش می‌خوانیم «مبادا زیارتش را ترک کنی یا به فراموشی سپاری حتی اگر از ترس باشد» ترس چه معنایی دارد وقتی که عشق به حسین بر دل‌ها حکومت می‌کند، داعش و وهابیت و گروه‌های تکفیری هر چه تلاش کنند حریف قدم‌های عاشقی که پینه بسته‌اند نمی‌شوند... ترس از مرگ در راه وصال معشوق معنایی ندارد وقتی که شهادت آروزی دیرینه‌ات باشد.

در قدم سوم از زیارت نامه ارباب توصیه می‌شود، حواست باشد که به کدام مصیب خانه پا نهاده‌ای، محزون باش و پریشان و غبارآلود... غباری از غم و اندوه که 13 قرن پیش بر سر فرزند سه ساله ارباب نشسته بود امروز بر سر و روی میلیون‌ها عاشقش دیده می‌شود.

عاشقانی که همینجا در حرم بانو حضرت معصومه هم کم نیستند، از زهرا خانم 65 ساله‌ای گرفته که درد زانو سال‌ها ست امانش را بریده و حسرت زیارت حرم ارباب را در دل حصر کرده است، صدای حق حقش در گوشم می‌پیچد صدایی که خبر از دل شکسته‌اش می‌دهد، نزدیکش می‌شوم و گوش‌هایم را که تیز می‌کنم، دلم می‌لرزد از اوج غمی که بر زبانش جاری می‌شود، کنارش می‌نشینم و پا به پایش اشک می‌ریزم و آرام‌تر که می‌شود، برایم می‌گوید از اینکه همه فرزندانش رفته‌اند و او مانده است و تنهاییش و دلی که در هر ثانیه به سوی مرکز ثقل عامل پر می‌کشد، اشک در چشم‌هایش باز هم حلقه می‌زند و می‌گوید: پا‌هایم یاریم نکردند که من هم عازم شوم، دو قدم راه را هم به سختی برمی دارم توان رفتن نداشتم اما دلم کربلاست.

زهرا خانم خبر ندارد که همسفران بسیاری دارد، دل‌هایی که به بین الحرمین پر می‌کشند و هر لحظه بین حرم قمر بنی هاشم و سید الشهدا به پرواز در می‌آیند.
کم نیستند زهراهایی که دلشان کربلاست و جسمشان نه... مگر می‌شود یه عمر در عزای سالار شهیدان اشک ریخته باشی و روز اربعینش دلت آرام گیرد، هر لحظه‌ای که تجمع میلیونی عشاق حسین را در کربلا و اشک‌ها و دل‌های بیقرار عزارداران حسین را می‌بینم به این بیشتر می‌اندیشم و به عمق این شعر پی می‌بری که این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست... این چه شمعی است که دل‌ها همه پروانه اوست...