کد خبر ۳۲۲۱۳ ۹۳۹ بازدید انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۳۸
پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه :

معرفی چندنفر از مفاخر مدفون در قبرستان شیخان قم

شهر قم سابقه‏اى بسیار درخشان در ارتباط با على و آل على علیهم‏السّلام دارد و در این باب، داستانها نقل شده است که از جمله آنها قضیّه‏دعبل خزاعى است. وى اشعار جالبى راجع به اهلبیت سرود که در حدود صدوبیست بیت است و طبق نقلى، او از حضرت رضا علیه‏السّلام جامه‏اى خواست که آقا پوشیده باشند تا آن را جزء کفن خود قرار دهد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر قم به نقل از حوزه حضرت رضا علیه‏السّلام پیراهنى که در تن داشتند را درآورده، به او مرحمت فرمودند. مردم قم از این جریان آگاه شدند و از دعبل درخواست کردند که آن را به سى‏هزار درهم به آنان بفروشد و دعبل نپذیرفت. آنان آمدند و راهى را که او عبور مى‏کرد، بستند و به زور آن جبّه را از او گرفتند و به او گفتند: اگر مى‏خواهى این پول را بگیر و اگرنه خودت بهتر مى‏دانى.
او گفت: به خدا سوگند که من از روى رضا و رغبت آن را به شما نخواهم داد و به صورت غصب هم که نفعى از براى شما ندارد و من شکایت شما را به حضرت رضا علیه‏السّلام خواهم کرد. بالاخره با او مصالحه کردند که سى‏هزار درهم و یک آستین پیراهن از ناحیه آستر به او بدهند و بر این مطلب توافق کردند و به او دادند و او راضى گردید و دعبل آن آستین پیراهن حضرت رضا علیه‏السّلام را در کفن خود قرار داد.
و اینک به ذکر اسامى چندنفر از مفاخر و رجال بزرگ علمى و مذهبى قم از قدما و متأخرین که درقبرستان شیخان مدفون هستند مى‏پردازیم و شرح حال مختصرى از آنان را ارائه مى‏دهیم.
*- زکریابن‏آدم قمى
او از اصحاب حضرت رضا و حضرت جواد علیهماالسّلام است و حضرت رضا علیه‏السّلام نکاتى راجع به او فرموده‏اند که حاکى از اوج مقامات علمى و معنوى اوست.
على بن مسیّب مى‏گوید: “به حضرت رضا علیه‏السّلام عرض کردم: مسافت من بسیار زیاد و راه من دور است و برایم فراهم نیست که هر زمان بخواهم به حضور شما برسم. بنابراین از چه کسى معالم دین خود را فراگیرم؟ فرمود: از زکریّابن‏آدم قمى که مورد اعتماد بر دین و دنیاست. علىّ بن مسیّب مى‏گوید: چون به وطن خود بازگشتم به حضور زکریّابن‏آدم رسیده و همه مسایلى که مورد نیازم بود از او پرسش کردم.
محمّدبن‏اسحاق و حسن‏بن‏محمد مى‏گویند: “سه ماه بعد از درگذشت زکریّابن‏آدم به سوى حج رفتیم، در اثناى راه نامه حضرت رضا علیه‏السّلام به دستمان رسید و در آن نوشته بودند: یاد جریانى کرده بودید که از قضاى الهى در مورد آن مردِ از دنیا رفته – زکریا – صورت گرفت. رحمت خدا بر او باد که در آن روز که به دنیا آمد و روزى که از دنیا رفت و روزى که زنده شده و مبعوث مى‏گردد! پس به حقیقت که او ایام زندگى خود را گذرانید، در حالى که عارف به حق و قایل به آن و صابر بود و مشکلات را به پاى حقّ حساب مى‏کرد. به هر چه خدا و رسول واجب گردانیده بود قیام مى‏نمود. رحمت خدا بر او با که درگذشت، در حالى که نقض احکام نکرد و آن را تبدیل ننموده و تغییر نداد. پس خداوند پاداش نیّت او را بدهد و مهمترین آرزوى او را به وى عطا کند.”
زکریّابن‏آدم خود مى‏گوید: “به حضرت رضا علیه‏السّلام عرض کردم: من تصمیم دارم که از میان بستگان و خانواده‏ام بیرون روم. چه آنکه سفها و اهل‏گناه در آنها زیاد شده‏اند. حضرت فرمودند: نه این کار را مکن، زیرا بلا به سبب تو از اهلبیت و بستگانت دفع مى‏شود، آنچنان که از اهل بغداد به برکت موسى‏بن‏جعفر علیه‏السّلام دفع بلا مى‏شد.”
و در نقلى آمده است که حضرت رضا علیه‏السّلام به زکریّابن‏آدم فرمودند:
“اِنَّ اللَّهَ یَدْفَعُ الْبَلاءَ بِکَ عَنْ اَهْلِ قُمْ کَما یَدْفَعُ الْبَلاءَ عَنْ اَهْلِ بَغْدادَ بِقَبْرِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه‏السّلام”؛ راستى که خداوند به وسیله تو از اهل قم بلا را دفع مى‏کند، چنانکه از اهل بغداد با قبر موسى‏بن‏جعفر علیه‏السّلام بلا را دفع مى‏فرماید.
سالى حضرت رضا علیه‏السّلام از مدینه به حج رفتند که زکریابن‏آدم زمیل؛ یعنى هم محمل حضرت بود تا به مکه رسیدند.
و بالاخره از این روایات استفاده مى‏شود که آن بزرگوار در اعلادرجه وثاقت و اطمینان است.
قبر شریف او در مقبره مبارک شیخان قم، نزدیکى قبر مرحوم میرزاى قمى است و در زیر بقعه‏اى قرار دارد که آن بقعه، تجدید بناشده، نماى خارجى آن را کاشیکارى کرده‏اند.
* زکریابن‏ادریس یا ابوجریرقمى
گفته شده است که او از حضرت‏صادق، حضرت‏کاظم و حضرت‏رضا علیهم‏السّلام روایت کرده و کتابى نیز داشته است.
و از زکریابن‏آدم نقل شده که گفته است:”اول شب وارد بر حضرت رضا علیه‏السّلام شدم و تازه جریان درگذشت ابى‏جریر واقع شده بود. آقا راجع به او از من پرسش کردند و آنگاه بر او ترحّم فرموده و طلب رحمت کردند و همچنان با من سخن گفتند تا صبح شد و حضرت برخاستند و نماز صبح به جاى آوردند.”
قبر شریف او در مقبرهالشیوخ، یعنى شیخان قم و نزدیکى قبر زکریابن‏آدم و میرزاى قمى است و گفته شده است که سال رحلتش سال ۲۰۱، پس از رحلت حضرت فاطمه‏معصومه سلام‏اللَّه‏علیها بوده است.
* على‏بن‏ابراهیم‏قمى
او از جمله روات امامیه و معاصر با حضرت امام حسن عسکرى علیه‏السّلام بوده است. مرحوم شیخ کلینى اعلى اللَّه مقامه در کتاب شریف کافى روایات بسیارى را از او نقل کرده و این حکایت از کمال وثوق و اعتماد شیخ کلینى بر آن بزرگوار مى‏کند.
آثار متعدد علمى و روایتى از آن بزرگوار باقى مانده و نام برده شده است. (۸۷) لیکن شاید معروفترین آنها کتاب تفسیر اوست که در دو جلد، طبع شده و متکى بر روایات شریفه‏اى است که از طریق پدر بزرگوارش ابراهیم بن هاشم از حضرت باقر و حضرت صادق علیهماالسّلام نقل کرده است و چون وسایط بین ایشان و امام معصوم علیه‏السّلام کم است، از ارزش بالایى برخوردار خواهد بود. ضمناً پدر او از اصحاب حضرت رضا علیه‏السّلام بوده است.
او در قم از دنیا رفت و داراى قبّه شریفى است و نزدیک مقبره شیخان فعلی(که هم اکنون در میان بازار الغدیر) قرار دارد و محلّ زیارت اهل ایمان و علاقمندان به اهلبیت است.
* آخوند ملامحمدطاهر قمى رضوان‏اللَّه‏علیه
او از علماى بزرگ قم در زمان صفویه بوده است.
شیخ حر جبل عاملى او را با عناوین: عالم، محقّق، مدقّق، ثقه،فقیه،متکلم، محدث،جلیل‏القدر، عظیم‏الشأن یاد کرده است. او صاحب تألیفات متعدّدى بوده است، از قبیل:
۱- شرح تهذیب الحدیث
۲- حکمهالعارفین فى ردّ شبه المخالفین
۳- الاربعین فى فضایل امیرالمؤمنین
۴- رسالهالجمعه
۵- الفوایدالدینیه در ردّ بر حکما و صوفیه
۶- حَجهالاسلام و کتابهاى دیگر.
و بنابر نقلى که کرده‏اند، میان این بزرگوار و محدث و مفسّر نامى، فیض کاشانى رحمهاللَّه‏علیه اختلاف در عقیده و نظر بوده و بر او خرده مى‏گرفته است.
صاحب کتاب روضات، بعد از نقل این جریان مى‏گوید: “گفته شده که او در آخر عمر از عقیده و روش خود برگشت و نسبت به فیض کاشانى خوش‏بین گردید. و بالاخره از قم به عزم کاشان بیرون رفت تا حضوراً از او اعتذار بجوید و تمام این مسافت را با قدم پیمود تا به کاشان رسید و بر در خانه او آمد و نداد در داد: یا مُحْسِنْ قَدْ اَتاکَ الْمُسیئ – نام مرحوم فیض، محسن بوده است – اى محسن و نیکوکار، آدم بدکار به در خانه تو آمده است. ملامحسن فیض بیرون آمد و با هم مصافحه و معانقه کردند و هرکدام از دیگرى حلیّت مى‏طلبید و بعد از آن ملا محمدطاهر بدون درنگ برگشت و فرمود: من از آمدنم از قم بدینجا خواستم هضم نفس و تدااه خود را و اینکه ضوان اللّ بنمایم.
بالاخره این بزرگوار در قم، پایگاه خود از دنیا رفت و در نزدیکى قبر زکریّابن آدم و در بقعه او مدفون گردید.
* حاج میرزا محمد ارباب
مرحوم آیت اللَّه آقاى حاج میرزا محمد ارباب، فرزند محمدتقى بیک ارباب در سال ۱۲۷۳ ه’ق در قم و در یک خانواده کشاورز تولد یافت. پس از تعلم مقدمات و سطح، به عتبات عالیات رفت. از محضر مرحوم حاج میرزا حبیب اللَّه رشتى و مرحوم آقاى آخوند خراسانى استفاده کرد و مدتى از محضر افادات مرحوم میرزاى بزرگ شیرازى بهره‏مند گردید.
مرحوم علامه تهرانى او را از تلامذه میرزاى شیرازى مى‏شمارد و مى‏گوید: “حاج میرزا محمد ارباب قمى، با آقا حسن قمى و مولا عبداللَّه قمى به سامرا آمد و سالهاى کمى در آنجا بود، بعد با مولا عبداللَّه به نجف رفت و سالیانى در نجف بود. آنگاه به قم بازگشت و امروز او در قم از مروّجین و محقّقین و مصنّفین است.”
آن بزرگوار داراى تألیف ارزنده‏اى است به نام اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینى و آن کتابى است در مقتل و تحقیقات فراوانى پیرامون فضایل و مناقب و مصایب حضرت سیدالشّهدا علیه‏السّلام و روایات وارده درباره آن حضرت دارند و تا کنون دو بار چاپ شده است و مرحوم تهرانى مى‏گوید: “آن را در سال ۱۳۲۸ به نام متولّى‏باشى، سید محمدباقرحسینى، که از اولاد على بن الحسین علیهماالسّلام است، نگاشت.”
از خصوصیات و مزایاى آن بزرگوار این است که در بزرگداشت مقام ارجمند مرحوم آیت اللَّه‏العظمى حایرى چیزى نگذاشته است، زیرا او به هنگامى که آقاى حاج شیخ عبدالکریم به قم آمده و رحل اقامت افکنده‏اند، خود از علماى برجسته، نافذالکلمه و محترم شهر به شمار مى‏رفته است، مع ذلک زعامت آن مرد بزرگ را پذیرفته و با او همکارى نموده و بسیار نسبت به وى تواضع مى‏کرده است.
او هر وقت مى‏خواسته به جایى برود سوار مرکب متداول آن عصر مى‏شده است، گاهى که در مسیر خود به آقاى حاج شیخ عبدالکریم برخورد مى‏کرده، از حیوان سوارى خود پیاده مى‏شده و اداى احترام مى‏نموده است، دوباره سوارمى‏شده و به راه خود ادامه مى‏داده است.
و نیز مرحوم آقاى ارباب منبر نمى‏رفته‏اند، جز در مجلس روضه‏اى که از سول مرحوم آیت‏اللَّه‏العظمى حایرى به مناسبت سوگوارى حضرت زهراى اطهر سلام اللَّه‏علیها در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏علیها منعقد مى‏شده است که استثناءً در این مجلس به احترام آقاى حاج شیخ عبدالکریم، منبر مى‏رفته‏اند.
آن بزرگوار طبع لطیفى داشته و اشعار در مدایح و مراثى اهلبیت علیهم‏السّلام مى‏گفته است و از جمله اشعارشان قطعه شعر معروفى است در خطاب به حضرت ولى عصر و یادآورى مصایب کربلا که مطلع آن این است:
چه خوش باشد که بعد از انتظارى به امیدى رسند امیدواران
و این شعر در بسیارى از مجالس خوانده مى‏شود و وعاظ و خطبا و گاهى مداحان، آن را با سوز مخصوص مى‏خوانند و اثر خاصّى در مستمعین دارد.
آن روحانى‏بزرگوار و موجّه در ماه جمادى الاولى سال ۱۳۴۱ هجرى، یک سال بعد از مهاجرت مرحوم حایرى به قم، در سن ۶۸ سالگى درگذشت و در قبرستان شیخان قم که مدفن بسیارى از علماى بلندپایه است دفن گردید. رحمه اللَّه و رضوانه علیه.
*بانوی ملکوت :آیه الله على‏اکبر کریمى جهرمى

منبع : حوزه