کد خبر ۳۰۱۹۴ ۶۹۱ بازدید انتشار : ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۲۹

بهای یک خشم کودکانه و دو سال تباهی عمر

یک خشم کودکانه، گاهی ممکن است منجر به اتفاقات تلخی در زندگی افراد شود، یک ضربه ساده به صورت هادی امروز، آینده محمد را درگیر کرده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر قم ، قانون می‌گوید کتک‌کاری جرم است، اگر درگیری منجر به فوت نشود علاوه بر پرداخت دیه جراحات که به طرف مقابل وارد شده، اگر نقص عضوی ایجاد شود مجازات آن یک الی سه سال حبس است و اگر ضرب و جرح بدون نقص عضو باشد سه ماه تا یک سال حبس مجازات دارد.

صبح بود که پدر هادی به در منزل ما آمد، از وضعیت پسرش شاکی بود، با پدرم برخورد لفظی کرد و بالاخره به اتفاق هم به کلانتری محل آمدیم، در آنجا پدر هادی از من شکایت کرد و کلانتری بعد از بازجویی از ما، هادی را به پزشکی قانونی معرفی کرد.

هادی از ناحیه چشم درد می‌کشید و من اصلا فکر نمی‌کردم که یک زد و خورد کوچک به این جا بکشد که هم از کار خود بمانم و هم هادی برای مدتی نتواند به مدرسه برود.

این حکایت محمد است که بر سر یک دعوای کودکانه امروز در یک قدمی زندان است و پسر همسایه نیز ممکن است بینایی خود را از دست بدهد.

خودت را معرفی می‌کنی؟

محمد هستم و 16 سال دارم، تا اول راهنمایی درس خوانده‌ام، در حال حاضر شاگرد خیاط هستم.

سابقه کیفری داری؟

نه من هیچ سابقه کیفری ندارم و آزارم به هیچ کس نمی‌رسید و سرم به کار خودم بود.

چه شد این اتفاق افتاد؟

سر ظهر بود. من در خانه‌ بودم که دیدم هادی که پسر همسایه‌مان است و 12 سال دارد بالای دیوار می‌پرید و داخل حیاط را نگاه می‌کرد. من به او گفتم چرا به خانه ما نگاه می‌کنی، گفت برو به هر کسی که نگاه کردم بگو بیاید، این نقطه آغاز جر و بحثمان شد.

او حتی قبلا چندین بار به خانه ما سنگ و دمپایی و ... پرتاب می‌کرد، عصبانی شدم و به منزل آنها رفتم، درگیر شدیم، به او پشت گردنی زدم و او هم با یک آجر زد به پای من، برای دفاع از خودم با پا به صورت او زدم و بعد به خانه‌مان آمدم، تا این که صبح شد و پدرش به در منزل ما آمد و از وضعیت پسرش شاکی بود، با پدرم بحث‌شان شد و بالاخره به کلانتری محل آمدیم.

هادی در بازجویی گفت که می‌خواسته کبوتر را از روی بالکن پرواز دهد روی دیوار می‌پریده و نگاهش به کبوتر بوده است.

از وضعیت هادی خبر داری؟

وقتی متوجه شدم هادی به دلیل درد شدید در بیمارستان بستری است گفتم همشهری هستیم و دو روز در بیمارستان پیش او ماندم و در آنجا متوجه شدم استخوان دیواره چشم هادی شکسته است. هیچگاه فکر نمی‌کردم یک لگد می‌تواند تا این اندازه به او صدمه وارد کند.

در این مدت من و خانواده‌ام خیلی سعی کردیم که رضایت پدرش را بگیریم ولی آنها رضایت نمی‌دهند.

قاضی چه حکمی را برایت صادر کرده‌؟

قاضی من را به پرداخت دیه و دو سال زندان محکوم کرده است در حال حاضر یکی از آشنایان کفالت من را قبول کرده که به این وسیله در آزادی موقت به سر می‌برم تا حکم دادگاه قطعی شود.

از خانواده‌ات تعریف کن و اینکه چرا ترک تحصیل کردی؟

ما یک خانواده پرجمعیت هستیم، پدرم هم کارگر است و درآمد چندانی ندارد از همین رو من به خاطر کمی درآمد و مشکلات اقتصادی ترک تحصیل کردم.

مدتی لوله کشی آب و مدتی هم به کار خیاطی مشغول بودم و با دستمزدی که می‌گرفتم کمک خرج خانواده‌ام بودم.

با توجه به محکومیت خود چگونه می‌خواهی مبلغ دیه را تامین کنی؟

در مورد زندان که به خاطر جنبه عمومی جرم باید حبس خود را بکشم و جای بخششی نیست ولی در مورد دیه با توجه به فقر مالی نمی‌دانم چگونه مبلغ دیه را تامین کنم، چون درآمد پدرم و خودم کفاف خورد و خوراک و اجاره خانه‌مان را نمی‌دهد، فکر می‌کنم بابت آن هم باید زندانی شوم.

چه صحبتی برای بچه‌های هم سن خود داری؟

قبل از اینکه عصبانی شوند به کار خود فکر کنند و این مسائل را به عهده والدینشان بگذارند و دخالت نکنند. اگر من به پدرم می‌گفتم هیچگاه این اتفاق نمی‌افتاد، من و خانواده‌ام با چنین مشکلی رو به رو نمی‌شدیم و از طرف دیگر من بیکار نمی‌شدم.

***

اگر محمد عصبانیت خود را کنترل می‌کرد امروز به این سرنوشت دچار نمی‌شد، اگر والدین هادی امروز محمد را نبخشند محمد مجبور به پرداخت دیه و تحمل دو سال زندان خواهد بود. البته اینکه این دو سال زندان در شناسنامه کیفری محمد ثبت می‌شود و ممکن است در آینده برای او مشکلاتی را در محیط شغلی و اجتماعی به وجود آورد جای خود دارد.

منبع : فارس