به گزارش قم نا ، این روزها شهرمان قم که اولین شهر کشور به عنوان مذهبیترین و چادریترین شهر شناخته شده است، وجود خانمهای مانتویی را بعد از قرنی چادری بودن میبیند که البته این افراد بومی شهر نیستند و همه یا مسافر، مهاجر یا دانشجو به نظر میآیند.
اما چه خوب است کارهای خوب مثل پوشش اسلامی را به دیگران یاد دهیم و فرم پوشش شهرمان را به مهاجرین و مسافرین با هدیه دادن یک چادر، تاثیرش را در نمای ظاهری شهر ببینیم.
البته خیلیها معتقدند که حجاب ربطی به پاکی و دین ندارد اما دین و قرآن بر پوشش زن تاکید کردهاست و قرآن مجید در آیه ۹ سوره مبارکه احزاب خطاب به پیامبرش فرمود: «به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که خویشتن را با «جلباب» بپوشند که این کار براى اینکه به عفت شناخته شوند و از تعرض محفوظ بمانند، براى آنان بهتر است».
درباره پوشش حضرت فاطمه (س) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براى دفاع از فدک نقل شده است: «حضرت فاطمه (س) مقنعه خویش را بر سر و جلباب بر تن کردند؛ یعنى پوششى که تمام تن را از سر تا قدم فرا مى گرفته است.»
چگونه میشود که کسی از درون با خدا و محب اهل بیت (ع) باشد اما به حرفها و سفارشهای آنان گوش ندهد مگر این نیست که آدمی کسی را که دوست دارد به توصیههایش گوش میدهد و نمیخواهد از دست اعمالش ناراحت نشود پس این گفته که دلمان با خدا باشد ظاهر مهم نیست با رضایت خدا از دستمان سنخیت ندارد.
فلسفه وجودی چادر چیست؟
ایرانیان از دیرباز به پاکدامنی اهمیت میدادند و زنان ایرانی پوشیده با چادر یا پوششهای دیگری که بخشهایی از موها را میپوشاند و تنه را در بر میگرفت، در میان مردان ظاهر میشدند. کاوشهای باستانشناسی نشان میدهد، قبل از ظهور اسلام بانوان ایرانی از چادر به عنوان یک لباس ملی استفاده میکردند. نخستین آثار استفاده از چادر در میان اقوام ایرانی به دوره هخامنشیان برمی گردد. از همان موقع استفاده از چادر به روشهای مختلف در زندگی زنان ایرانی دیده شد. البته این نوع حجاب همواره با فراز و نشیبهایی روبرو بوده است و امروه نیز از چادر به عنوان حجاب برتر یاد میشود.
نمادهای چادر در دوران هخامنشان
در یک مهر سنگی استوانهای که از دوره ی هخامنشی برجای مانده و اکنون در موزه ی لوور فرانسه نگهداری میشود، شاهزاده ی ایرانی و ندیمههایش دیده میشود که شاهزاده چادر و ندیمهها سرپوش دارند. در طرحی که روی سنگی در ارگیلی ترکیه نقش بسته است، زن ایرانی با پوشش چادر و سوار بر اسب دیده میشود. حتی سرپوشهای پارچهای دورهٔ هخامنشی از زیر برفهای منطقه ی پازریک روسیه پیدا شده است.
نمادهای چادر دوران اشکانیان
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان آمده است: «تاریخ نویسان درباره پوشاک آن زمان اکثراً به سکوت گذراندهاند.
با این وصف از روی برخی نقوش که از آن زمان مانده، به زنانی بومی برخورد کردیم که پوشش جالبی دارند. پیراهن آنان پوشش ساده، بلند یا دارای راسته چین است. در پایین دامن (از زانو به پایین) شرّابههایی (منگله) تا به مچ پا آویزان است. برخی از نقوش زنانی را نشان میدهند که براسب سوارند و چادری مستطیل شکل را روی لباس خود افکندهاند و در زیر آن یک پیراهن دامن بلند تا مچ پا نمایان است. لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بود. لباس دیگری نیز داشتند که روی این لباس قبلی می پوشیدند که نسبت به اولی کوتاهتر و یقه باز بود. روی این دو پیراهن نیز چادر سر میکردند.
نمادهای چادر در دوران ساسانی
اشکال سنگی موجود درباره این دوره از جمله آناهیتا نشان میدهد که زنان ساسانی پیراهنی بسیار بلند و گشاد و پرچین می پوشیدند و آن را با نواری در زیر سینه جمع کرده و میبستند. گاهی هم چادری گشاد و پرچین سرمی کردند که تا ساق پا میرسید.
پس از ورود اسلام به ایران نیز پوشش چادر تداوم یافت و جنبه دینی نیز به خود گرفت. در دوران سامانیان تا ایلخانان، زنان از تاج (به خصوص زنان غزنوی تا خوارزمشاهی)، دیهیم، مقنعه و چادر و گاهی پیشانی بند که مزین به جواهر بود، استفاده میکردند و چادر زنان که پوششی سراسری بود به رنگهای زرد، آبی و سیاه مورد استفاده قرار میگرفت.
اما به راستی چادر این فرم پوشش مادران و مادربزرگانمان چرا این گونه روز به روز از ارزشش کم میشود و افراد با داشتن این حجاب لفظ امل را به خود میگیرند و چگونه و چرا چند ماهی است افراد مانتویی در شهرمان دیده میشوند؟
در این میان با حجت الاسلام و المسلمین علی غفاری فر جامعهشناس گفتوگو کردیم.
به گفته وی گسترش شهر و حذف نظارت غیر رسمی یعنی خویشاوندان، اقوام، آشنایان نزدیک انسان اگر هر روزه با آنها در کوچه پس کوچهها زندگی مواجه گردد به جهت حفظ حریم و دوری از انتقاد خویشاوندان تلاش دارد تا خود را در جهت با هنجارها و ارزشهای رایج وقف دهد.
اما وقتی شهرها توسعه مییابند و ساکنان آن مرتب جابه جا میشوند و نظارت غیر رسمی به خویشاوندی حذف میگردد تمایل انسان از باب علاقه به هر چیز نو و جدید به سمت خرده فرهنگها از جمله پوشش گسترش مییابد. در نتیجه با توجه به دور شدن از محیط نظارت غیر رسمی این تمایل در انسان تبدیل به اقدام میشود.
غفاری فر ادامه داد: گسترش محیطهای مهاجرپذیر نظیر دانشگاهها، مراکز خدماتی و تولیدی جدید که با ورود فرهنگ متفرقه بخصوص با تاکید بر عامل اول سرعت رویش خرده فرهنگهای ناموزون با فرهنگ اصیل بومی که در مثل قم یکی از شاخصههای آن حجاب حداکثری با تاکید با چادر میباشد باعث کمرنگ شدن پوشش چادر در شهرمان می شود.
این جامعهشناس بابیان اینکه اسرار معارضین ارزشهای اصیل اسلامی و انقلابی بر تغییر فضای فرهنگ دین شهر قم میباشد، میافزاید: از طریق ترویج مراکز فروش لباسهای نامناسب و یا ترویج مراکز آموزشهای غیر فرهنگ دینی و درتکمیل آن با مصاحبههای برخی افراد بیدقت در عادی سازی عنصرهای فرهنگی غیر دینی سرعت تغییر فرم پوشش شهر قم را مضاعف کرده است.
و به قول شاعر حفظ چادر زخمها را مرحم است/ دست رد بر سینه نامحرم است...