کد خبر ۱۲۴۶۵۴ ۲۲۳ بازدید انتشار : ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۲۰:۱۸

اربعین، مدنیّت و بربریّت

محمدمنان رییسی

پایگاه اطلاع رسانی خبرقم (قم‌نا) | تمدن (Civilization) واژه‌ای است که غربی‌ها به هر جامعه‌ ‌پیچیده‌ای که دارای ساختارهای یکجانشینی و طبقه‌بندی‌های پیچیده باشد اطلاق می‌کنند و بر همین اساس، هرچه مناسبات آن جامعه پیچیده‌تر باشد متمدن‌تر است؛ به همین دلیل است که کلانشهر را متمدن‌تر از شهر و مدینه، و شهر و مدینه را متمدن‌تر از روستا و قریه می‌دانند. به نحوی که منتهای تمدن و مدنیّت را که در برابر بربریّت تعریف می‌کنند در کلانشهرهایی جستجو می‌کنند که دارای پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین روابط اجتماعی و غیر اجتماعی است و هرچه مظاهر پیچیدگی همچون آسمانخراشها و برجها و پلها و غیره در آن نمود بیشتری داشته باشد، مدنیت بیشتری دارد و متمدن‌تر است.

با چنین تعریفی، متمدن‌ترین‌ جغرافیاها را بایستی در شهرهایی همچون نیویورک و پاریس و لندن و غیره جستجو نمود. به همین دلیل است که غربی‌ها اساسا مهندسی عمران (civil engineering) را با واژه تمدن و  civilization پیوند زده‌اند زیرا در چنین کلانشهرهای پیچیده و پر از برج و آسمانخراش و مظاهر پیچیده مادی و کالبدی است که مهندسی عمران نمود حداکثری می‌یابد.

اما در ادبیات قرآنی، این صیرورت و حرکت الی الله است که به تمدن‌ها اصالت می‌دهد و نه یکجانشینی؛ کمااینکه نه ماده و کالبد، که این معناست که به تمدن‌ها ماهیت می‌دهد. چه بسا روستاهای بی‌بهره از هر نوع مظاهر مادی و کالبدی پیچیده‌ای که در فرهنگ قرآنی، بستر مدنیت و تمدن هستند و بالعکس، چه بسا کلانشهرهای غول آسایی که از منظر قرآنی، قریه‌ای بیش نیستند.

طریق مشایه و ایام اربعین، بهترین شاهد مثال برای فهم این موضوع است. مسیری که در سرتاسر آن هیچ کلانشهر و شهر بزرگی دیده نمی‌شود و برخلاف تعریف تمدن از منظر غربی‌ها، پیوسته در شدن و حرکت تعریف شده است و نه در یکجانشینی‌های آنچنانی. ولی چنان از معانی متعالی مملو است که در هیچ کلانشهری از غرب تا شرق عالم نمی‌توان این حجم از جریان و سریان تمدن و مدنیت را مشاهده نمود.

میلیون‌ها زائر با پای پیاده و در گرمای بالای ۴۰ درجه، چنان متمدن در کنار یکدیگر و برادرانه و خواهرانه زیست می‌کنند و چنان بدون هر نوع چشم‌داشت مادی و به دور از هر نوع سازماندهی پیچیده اجتماعی از یکدیگر میزبانی می‌نمایند که برای پروپاگاند پیچیده تمدن معاصر غرب، چاره‌ای جز بایکوت گسترده‌ی حاصل از حیرت تام و تمام آنها باقی نگذاشته است.

البته حق هم دارند که چنین حیران باشند، چون برخلاف باورهای آن‌ها و برخلاف آنچه سال‌ها در مقالات و کتابهایشان نوشته‌اند اینجا تمدنی نمود یافته است که دلیل گردآمدن انسان‌ها در کنار یکدیگر، نه رفع نیازهای اقتصادی و تبادلات مادی است و نه مبادلات محصولات ‌کشاورزی و غیره، بلکه اینجا مفهوم متمایز و ماوراییِ «حُب» به بهانه‌ای برای گردآوردن میلیونها انسان و شکل‌گیری تمدنی متمایز تبدیل شده است.

آن هم خاص‌ترین و خواستنی‌ترین حُب؛ «حب الحسین یجمعنا» کلید فهم تمدن اربعین است و طریق مشایه در ایام اربعین بهترین تمرین مدنیت است اما نه مدنیّت پیچیده‌ و ماده محوری که در مدینه‌ها و آرمانشهرهای غربی برایمان تعریف کرده‌اند بلکه مدنیّت بسیط و معنامحوری که جز با قواعد بعد از ظهور، نمی‌توان به فهم تمام و کمال آن نائل آمد.